نماز اول وقت
هر آنچه از زندگیمان عقب افتادیم، بخاطر سهلانگاری در نماز است.
نماز ارتباطی دوطرفه است و در آن مخاطب ما خداوند است.
اگر با دوستمان صحبت میکنیم، تمام ششدانگ حواسمان جمع است. به نماز که میرسیم، تمام اشیاء گم شده زندگی، جلویمان رژه میروند.
حتی گاهی اوقات نماز میخوانیم، اما این جسم است، کلمات را ادا میکند. روح پرواز کرده و جلوی تلویزیون مشغول دیدن سریال یا کنار اجاق گاز منتظرِ جا افتادن غذا است.
نمازهایمان بوی قورمهسبزی میدهند و دلیل عروج نکردنمان همین است. مگر نه اینکه نماز معراج مومن است، و ما را از فحشا باز میدارد؟! پس چرا اینهمه از خداوند دور هستیم؟!
چه نمازهایی که از ما قضا شد و ذرهای اندوه در جانمان نفوذ نکرد!
اگر غذای جسممان چند دقیقهای دیر شود، بلوایی درست میکنیم آن سرش ناپیدا ! آنوقت بیتفاوت از نمازهای قضا شده، عبور میکنیم.
قضایِ دو رکعتی نماز صبح با کل دنیا جبران نمیشود!
واحسرتا بر ما!
که هزاران نمازمان به قضا رفته است، بیخیال نشستهایم.
شخصی به نزد امام صادق “علیهالسلام” میرود، و برای سفر به تجارت، درخواست استخاره میکند.
امام استخاره را انجام میدهد و بد میآید.
فرد استخاره را نادیده میگیرد و راهی سفر میشود.
اتفاقا سود کلانی هم میبرد.
به خدمت امام میآید و عرض میکند.
یابنالرسولالله! من برای سفر تجارت به نزد شما آمدم و درخواست استخاره نمودم. جواب استخاره بد آمد، به سفر رفتم و در آن سود فراوانی کردم.
امام تبسمی کردند و فرمودند:
به یاد داری فلان منزل خسته بودی و بعد از نماز مغرب و عشایت، شامت را خوردی و خوابیدی، زمانی بیدار شدی که نماز صبحت قضا شده بود؟! اگر خداوند دنیا و آنچه در دنیا است به تو بدهد، جبران آن خسارت(قضا شدن نماز صبح) نمیشود.
“جهاد با نفس، ج 1، ص66″